November 17, 2008

مثل ظریف ترین سپیدار ها


یک. این سهراب سلیمی کارگردان عجیبی است. حقیقتش هیچ شباهتی ندارد به کارگردان کار های اریک امانوئل اشمیت. حالا می گویم چرا شباهتی ندارد. اگر کارهای فوق العاده اریک امانوئل اشمیت را خوانده باشید و خوشتان آمده باشد ، تبعا باید اندوه ، زیبایی، و فرهیخته گی روح فرانسوی هنر را دوست داشته باشید، و انتظار نخستین از کسی که بخشی از عمرش را وقف چنین چیزی میکند ، یک نوع اشفتگی و زیبایی پرستی حاد آنهم از نوع فرانسوی است . خب همین که سلیمی را بیرون ببینید تمام این تصورات دود می شود و به هوا میرود راستش. ها؟ ... بیربط هست...
اما اجرای مهمانسرای دو دنیا که به گمان من ضعیف ترین کار اریک امانوئل اشمیت است به باقی کار های ترجمه شده اش – علیرغم ترجمه خوب شهلا حائری- انصافا اجرای آن از لحاظ کارگردانی ، بازیگری و طراحی صحنه کاریست موفق و البته به شدت وفادار به نوشته اریک امانوئل اشمیت . جدا از خلق محیطی به شدت وهم آلود و قابل پذیرش با رنگ بندی تاثیر گذار ، بازی مسلط بازیگران و شتاب ملایم کار باعث شد تا حتی مخاطبینی که متن را خوانده بودند و حداقل روال داستانی کار را میدانستند بدون احساس ملال کار را تا انتها دنبال کنند و موسیقی خلاقانه اثر هم ، حسن اجرای کار را تکمیل کرد.
خلاصه اینکه سهراب سلیمی خوب کارگردانی است ، امامن باور نمی کنم که روحش آنهمه ظرافت روح زیبای فرانسوی را درک کرده باشد...
دو.بعد از مدت ها در اتوبوس ، کافه ترانزیت کامبوزیا پرتوی را دیدم؛ راستش مبهوت شدم.... بد جور مبهوت شدم از آنهمه زیبایی، ازآنهمه ایماژ رویایی..... سکانس جنگیدن زن برای غلبه بر کنسرو و مرد ، یکی از آن بهترین لحظه هایی ست که می شود خلق کرد... من باورش میکنم.....
سه.... این هفته زنجانپور دارد یوجین اونیل کار می کند... روز در شب را.... زنجانپور را ستایش می کنم تا آخر عمر به خاطر شاهکارش در سه خواهر چخوف ، اما راستش بعد از آن زیاد ناامیدم کرده، اما همیشه بهش امیدوارم... همیشه....

No comments: