June 21, 2009

تجربه انقلاب در جوانی خیلی خوب است!

1.شور و هیجانی مردم را در در بر گرفته است.... موجی که مردم را به خیال ویرانی و انقلاب می اندازد، هیجانی بی اندازه در چشم ها و قلب ها و تغییری که یحتمل اتفاق نخواهد افتاد. به گمانم هرگز نمی توانستم مردمی را درک کنم که سی سال پیش « فقط » انقلاب کردند و «فقط» می خواستند شاه برود و اصلاً مهم نبود که چرا باید این چنین بشود و فردا برایشان چه خواهد شد و شاید فردا هر اعتراض و راه پیمایی یی غیر قانونی خواهد شد. همه می خواستند « فقط» شاه برود و حالا پس از سال ها تاریخ تراژیک سی سال قبل به شکل کمدی تکرار شده، با این تفاوت که نخست وزیر انقلابیِ آن روز ها شده اغتشاش گر روز های اخیر. صدا وسیما و دولت هم با بی بی خردی تمام در نهایت افراطی گری با گزارش های یک جانبه بر عصبانیت و خشم مردم می افزایند، جریانات ِ در گذشته ساواکی هم با تیراندازی با کلاش به مردم بر جنون انقلابی افزون می کنند... هر چه هست التهاب و انقلاب ِ فراگیر هیجانی ست که دو بار اتفاق افتاده و بار سومش به گمانم هزینه ی وحشتناک تری را تحمیل کند... اگرچه شور جوانی ، هیجان انقلاب و انتقام را تقدیس می کند.... لذت به خاک وخون کشیدن کاخ های سروران و اعدام های دسته جمعی قدرتمندان دیروز!
2. دانشجویی سوری را می شناسم که این روز ها به اندازه ما نگران آینده فردای ایران است. دانشجوی پزشکی است و با بورس نیم بندی اینجاسنت که ما حصل توافق دولتین ایران و سوریه است. پدرش ساله قبل در فرانسه دکترای عمران گرفته و او به عشقی که به ایران شیعی دارد اینجاست. می گفت اوایل برای من خیلی عجیب بود که حکومت ایران در بین جهان سومی ها هیچ پیاده نظامی خاصی ( مثل بعثی ها ، پیشمرگ ها، پارتیزان ای کمونیستی و الباقی) برای تظاهرات ها ، اعتراض در برابر سفارت های دولت های غربی ، و سرکوب مخالفان در صورت اغتشاش! ندارد و خیال می کردم که مردم به شکل خودجوش والی آخر! بچه ها بهش خندیدند! معصومانه گفت خب فارسی خوب نمیدانستم، حالا ب... را می شناسم!

No comments: