May 04, 2009

جشنواره تئاتر دانشگاهی « اریبهشت 88»
آن روز ها غم بود.........اما.........کم بود.....

راستش تئاتر دانشگاهی را زیاد دوست دارم. برای من از همه ی روز های سال ، هفته ی اول اردیبهشت مهمتر هست. از عید و.... و از همه ی روزهای تعطیل دیگر سال. حاضرم همه ی روزهای سال را کار کنم الا برای این هفته که حتمن باید رهایی یی باشد. چند سال هست که این جور مبتلا شده ام که تئاتر دانشگاهی از آن اتفاق مهم های زندگی من است. خب همه ی آدم هایی که در ایران کار هنری کرده باشند می دانند که خود سانسوریی هست فراتر از سانسور قانونی و جدا از هنرمند که از خود سانسوری عذاب می کشد؛ مخاطب هم وقتی بداند که برای هنرمندی که وقت و هزینه و خیلی چیز های دیگرش را گذاشته تا کارش را ببیند که حرفش را بشنود، همه حرف هاش را نگفته که بخشی را به زور قانون و سلیقه ی اهالی قدرت و بخشی را از ترس قانون و سلیقه ی اهالی قدرت حذف کرده. و هر چه جایی که کارش عرضه می شود عمومی تر و دارای مخاطب عام تر ، زور و ترس قانون بیشتر. لیکن حالا جایی هست که زیاد مخاطب ندارد. یعنی طیف ودسته ی مخاطبینش خیلی کوچک است. اکثر دانشجو و اندکی هم اهالی تئاتر . خب پس خیلی زور و ترس قانون اینجا کمتر است . خب به خاطر همه ی این هاست که من تئاتر دانشگاهی را زیاد دوست دارم...... سانسور هست .... اما کم....

No comments: