January 09, 2009

چند یادداشت تئاتری



1.
نمایشنامه خوانی های دور دنیای تینوش نظمجو در خانه هنرمندان ، تمام شد. همه را بودم جز اولی . تجربه ی یگانه ای بود. کار بکت علیزاد را همه بیشتر دوست داشتم... و بعضی ها واقعا بد بود... بعضی را خوابم برد و یکی راستش شوکه ام کرد که نه البته به سبب کارگردانی که به سبب روزش... خیانت یا درستتر فاسق هارولد پینتر را می گویم که فرداش روز تولد بیضایی بود و مرگ رادی و چرمشیر آمد و راجع به پینتر حرف زد و –به نظر من خوب حرف نزد، که زیاد پراکنده بود- .... راستش فرداش خبر رسید که هارولد پینتر در بریتانیای کبیر مرد... و من شوکه بودم... و یک روز تمام دلم برای هارولد پینتر تنگ شد... راستش من اصلن از هارولد پینتر خوشم نمی آمد و نمی آید یعنی سلیقه ام بهش نمی خورد.......... ولی نمی توانم ستایشش نکنم و بهش احترام نگذارم... دلتنگش شدم اما متن هایش را دوباره نگاه نکردم... میترسیدم حالم عوض شود.
2.
تئاتر هایی که دیدم ، راستش زنجانپور عزیز من باز هم ناامید م کرد با کار اونیل. نمیتوانم خودم را راضی کنم که یوجین اونیل نویسنده خوبی باشد. راستش خیلی آمریکایی است، حتی انتقاد هاش، نمیشود درکشان کرد ، ناله های ... انزجار آور ست ایده هاش و نمیدانم چرا زنجانپور با آنهمه لطافت هنرمندانه از اونیل خوشش می آید... برای من زنجانپور نام خیلی بزرگتری ست از اونیل...
3.
آتن- مسکو ِ کتایون فیض مرندی را هم در آخرین اجرا رفتم... در جستجوی یک ایماژ زیبا بودم ، چیزی بود که آنجا می شد پیدایش کرد.... بازی های قوی ، طراحی صحنه قوی و ایده ی اثر گذار متن و کارگردانی... همه چیز به گمانم در اوج بود که من آنجا نشستم و دیدمش....
4.
آخرین جلسه نمایشنامه خوانی خانه هنرمندان، محمود دولت آبادی آمده بود به خاطر یلفانی ، و دولت آبادی هنوز عمیقا ایستاده است بر ارزش های عصر روشنگری، گفت یلفانی کم مینویسد، چون وقت نمیکند، مگر لحظه هایی در ایستگاه های تاکسی ، پشت فرمان... یلفانی در پاریس یک تاکسی دارد...
5.
دارم تلاش میکنم تا بلیط مانیفست چو را پیدا کنم... من صبر میکنم.... بعدا درباره تئاتر دانشگاهی باید بنویسم مفصل.... اوضاع جالب نیست اصلن....

No comments: