July 09, 2009

چرا « تهران انار ندارد»؟

چرا « تهران انار ندارد»؟

1. راستش اولش که رسیدم ، تهران را « غبار » گرفته بود. «گرد و غبار » به جای « خس و خاشاک» .... اصلاً هم در این گزاره هیچ استعاره ای وجود ندارد. در گذشته چون که خیابان ها « آسفالت » نبود ، احتمال داشت در صورتی که باد در « صحرا های عربی » شدت بگیرد وقتی برسد به پایتخت، آن را با « خس و خاشاک » آلوده کند – در ضمن توجه شود که آن روز ها بوته های خار و خس نه تنها در اطراف تهران که حتی در برخی نواحی « جنوبی » تهران هم وجود داشته که چون « شهرداری های گذشته خیلی زحمت کشیدند » حالا به چشم نمی آیند. منظورم هم به هیچ شهرداری نیست ! – اما حالا که کلاً تهران را در ابعاد متعدد آن « آسفالت » کرده اند ؛ « خس و خاشاکی » نمانده و آنچه که تهران را تسخیر کرده که حتی به زانو در آورده « گرد و غبار » آست.
2. «تهران انار ندارد.» را مسعود بخشی ساخته. مستندی که قرار بوده شهر تهران را تصویر کرده باشد لااقل بر بستر سیر تطور تاریخی آن. اولش و آخرش نصرت کریمی تکه ای می خواند از آثارالبلاد ... حکایتی غریبی است از «دیه ِ تهران» واقع در شمال ری . اما بعد همه چیز آنقدر غرق در فرم و تکنیک می شود که به گمانم آن چیز که گم می شود تاریخ ِ تهران هست. حتی کولاژ هم نمی دهد............ نمی دانم شاید خودش نخواسته....!
3. «تهران انار ندارد» ِ مسعود بخشی ، فرم از فیلم های تاریخی ِ نادیده یا کم دیده ، کم ندارد . خیلی عکس هاش ناب ِ ناب ِ ناب اند. عکس های ناصرالدین شاهی اش که خیلی بکرند و عکس های معاصرش آنقدر واجد معنا که شاید فردا بشود تاریخ معاصر تهران را از آن خواند. « و من ایستاده بر آستانه فصلی سرد.........»
4. «تهران انار ندارد» ِ مسعود بخشی ، واقعاً انار ندارد. به حوا فکر کنید ، به اساطیر کهن و آن وقت واضح است که چرا « تهران انار ندارد مسعود بخشی » انار ندارد. زن در تاریخ تهران ِ مسعود بخشی نیست. فکر نمی کنم مسعود بخشی به آن فکر نکرده باشد. شاید اقتضای اکران سینمایی در سه چهار سینمای معتبر تهران ، باعث بی اناری فیلم مسعود بخشی شده باشد.
5. «تهران انار ندارد» ِ مسعود بخشی ، پر است از ترانه ها و آهنگ های فولک تهرانی ! از همان هایی که دقیقاً لفظ « طرب » در باب آنها صادق است و برای دوستان تهرونی من به شدت خاطر انگیز و نوستالوژیک.... مثل ترانه « ماشین مشت ممدلی....» و... بعضی جاها تطبیق تصویر و موسیقی به نوعی شوخی است با حاکمان ساقط دیروزی پایتخت! در میان آنها این ترانه «لرزون لرزون اومدم در خونه تون....» روی تصاویر رژه ارتش شاهنشاهی و نظم نظامی و سان دیدن اعلی حضرت خیلی چسبید!
6. تهران انار ندارد با اقوام غیر فارس هم « شوخی » می کند – نگفتم تمسخر- ... بیشتر کاراکتر سازی کرده تا تیپ سازی – تبعاً یعنی هر دو کار را کرده!- ..... از « جعفر » آقای ترک تا کارگران افغانی و کرد کوره های آجر پزی با شش سر عائله در اتاق چهل متری تا کارشناسان صاحب نظر و مهندس ِ مدیر دولتی ِ خدمتگزار ِ معتقد به خصوصی سازی و تا « بابک جان » برج ساز و همسرش . فیلم بعضی دیالوگ های جعفر آقا را خیلی تکرار می کند « تهران توی این بیست سال خیلی پیشرفت داشته » یا « مسئولان به درد مردم برسن » یا « دوست داشتم می تانستم دست زن وبچه ام را بگیرم بیام تهران زندگی کنم اما حالا باید برگردم تا ایشالا یه وقت دیگر »...
7. تهران انار ندارد ... واقعاً انار ندارد... انار میوه لذت ، حوصله و آرامش است .... وقت می برد درست کردنش و خوردن آن ، در تهران هیچ کس وقت ندارد، همه دارند می دوند و نمی رسند ... این روز ها و درست تر این شب ها ، وقتی در خیابان ها ، پستهای گشت را می بینی با آن چهره های خاص و لباس چریکی و تابلو ایست که اتوبان را بسته اند و دراند ماشین ها را مشکوک نگاه می کنند و می ترسانند ، وقتی ناگهان صدای گلوله می شنوی ، در دل تاریکی شب ، آن وقت شاید لازم نباشد یک فیلم بسازی تا بفهمی تهران انار ندارد. در شهری که به جای آرامش و فراغت و باغ ، رعب و کلاش و گشت دارد، هیچوقت انار در نمی آید.

No comments: