December 17, 2009

در باب یوسا

در باب یوسا
بیشتر اوقات گمان می کنم نویسندگان آمریکای لاتین ، دو دغدغه اساسی دارند ؛ اروتیسم و سیاست. کتاب های همه آنها آکنده از داستان ها ، تصاویر و وقایعی است که به همین دو قضیه مرتبط است. در روابط بین دو جنس که خیلی زود و سریع می روند سر اصل مطلب! و بعد دعوا های سر قدرت و شکنجه وحشیانه و مرگ نکبت بار طرف ضعیف تر و بعد انتقام و کینه و بخشش. همه این قضایا همه جای دنیا هست ، اما انگار در آن طرف دنیا غلیظ تر اتفاق افتاده است. یعنی نویسندگان آمریکای لاتینی با چنان شوری آن حکایات و زندگی شان را روایت می کنند که چنین می نماید.
یکی از آن غول ها ، ماریو بارگاس یوساست. نویسنده فوق العاده پرکار و فعال پرویی که خیلی جدی عقاید و تجربیات سیاسی هم دارد. یوسا اگرچه در جوانی مثل همه هیسپاینک های روشنفکر تحت تاثیر انقلاب کوبا ، جذب تفکر چپ شد اما خیلی زود تبدیل به منتقدی جدی برای این تفکرات شد و تبدیل به یکی از جدی ترین روشنفکران لیبرال آمریکای لاتین و هوادار نفوذ ایالات متحده گشت : «نئولیبرالیسم یک ایدئولوژی نیست، یک داکترین [خط مشی] است. خودش را بر واقعیت‌ها تحمیل نمی‌کند، بلکه خود را با حقیقت سازگار می‌سازد. در بعضی موقعیت‌های خاص، مقدار کمی نفود آمریکا نه تنها قانونی و به حق بلکه اجتناب‌ناپذیر است.»
او در سال 90 در انتخابات ریاست جمهوری پرو هم شرکت کرد و در دور اول 34 به 24 از فوجیموری جلو افتاد اما در دور دوم 43 به 57 انتخابات را واگذار کرد. وقتی رقیبش از کتاب های یوسا ، صحنه های توصیف جنسی را می خواند تا او را مخالف اخلاق جلوه دهد. این تجربه برای او دستاورد عظیمی به همراه داشت :
« چیز خیلی مهمی که آن سال‌ها یاد گرفتم این بود که فهمیدم من سیاست‌مدار نیستم، یاد گرفتم که من یک نویسنده‌ام. فهمیدم که بعنوان یک نویسنده و روشنفکر تنها می‌بایست در بحث‌های مردمی مشارکت کنم و نه در سطوح پیشرفته‌ی سیاسی. اما نه، اصلا پشیمان نیستم. واقعا تجربه‌ی آموزنده‌ای بود و از طرفی هم برای یک نویسنده تجربه‌ی بد معنا ندارد، برای یک نویسنده همه‌چیز، همه چیز مفید و آموزنده است.»

No comments: