January 02, 2010

بر بال بحران

بر بال بحران


زندگی سیاسی دکتر علی امینی به قلم ایرج امینی (ماهی بهار88)

«متاسفانه عادت قدیمی ایرانی ها این است که نسبت به هرگونه تنوع فکری ظنین باشند و سپس آن را حذف یا لااقل در قرنطینه بگذارند.» مایر، سفیراسبق امریکا در تهران


1. به طرز غریبی این روز ها به مردان محافظه کار که بوی قدرت و بوی طوفان را خوب استشمام می کنند و «قواعد بازی» را خوب بلد هستند علاقمند شده ام . دکتر علی امینی یکی از این ناب ترین مردانی است که تجسم «کانسرویتیسم» سیاسی به معنی دقیق کلمه است. مردی که عموماً اگر درباره شخصیت و کارنامه سیاسی اش از نسل های قبل که حضورش را درجامعه احساس کرده اند، بپرسیم؛ تصویری به شدت منفی و آکنده از همه فحش های سیاسی (آمریکایی! دزد! آدمکش! وطن فروش! وابسته! دست نشانده! و .....) می سازند که با کمی تدقق در زندگی سیاسی دکتر امینی و البته آشنایی مقدماتی با مبانی فلسفی لیبرالیسم و البته محافظه کاری (کانسرویتیسم) ، به آسانی می شود او را از همه اتهامات فوق الذکر مبرا کرد. به قول خود دکتر امینی «مسئله بدنامی یا وجیه الملّگی» جزء مسائل لاینحل و ابدی قاطبه سیاستمداران ایرانی است. چرا که به سبب غلبه ی نگره ی تقلیل گرا در درک کنش سیاسی و تبدیل فوری هر تصمیم سیاسی به «خدمت صادقانه» یا «خیانت کثیف» ، امکان دیالوگ برابر و منصفانه درباره امور سیاسی خیلی زود سلب می شود. به همین سبب وزیر عاقد قرارداد کنسرسیوم (که منجر به احیای بازار های از دست رفته نفت شد) برای ابد بدل به خائن به آرمان «ملی» می شود. (به اظهاراتی که ایرج امینی از پروانه فروهر نقل می کند توجه کنید که حتا رودر روی امینی و پسرش او را خائن می نامید). حالا در چنین شرایطی کسی که می خواهد محافظه کارانه سیاست ورزی کند و از تغییرات شدید پرهیز کند و « امور مملکت را آرام به پیش ببرد» در چه مخمصه ای قرار می گیرد. گمان می کنم همدلی کردن با چنین کاراکتری کار دشواری است.دکتر علی امینی در خانواده ای قاجاری به دنیا آمد و کارنامه سیاسی پرباری کسب کرد. از معاونت و عضویت در کابینه قوام تا وزارت کابینه مصدق و بعد وزارت کابینه دوول پس از کودتا (دولت زاهدی و بعد دولت علا) و بعد نخست وزیر سالهای39-40 و بعد عسرتی پانزده ساله و بعد تلاش هایی بی نتیجه برای حفظ نظام سلطانی و بعد ساله های نافرجام مهاجرت و مرگ و دفن در گورستان مونت پارناس پاریس. سیاستمداری که از جوانی و روزهای تحصیل در پاریس سالها هر روز ملزم بود هرالد تریبون اینتر نشنال و لوموند بخواند و با دوستان ومردم دیدار کند و همه را به میانه روی و دوری از شدت عمل بخواند و البته شکست بخورد. (دکتر امینی سالهای پایانی عمر را در شهر محبوب خود پاریس ، هر روز از آپارتمانش به سمت کافه (Vauban) در حوالی آرامگاه ناپلئون بناپارت می رفت و لوموند و هرالدتریبون ایترنشنال می خواند).

2. یک نکته جالب ص 542 (به نقل از یادداشت های شخصی دکتر امینی):

شنبه 29 مهر 57

خانم شیرین عبادی ، قاضی دادگستری ، آمد و بحث درمورد وضع زنها در ادارات به دنباله اظهارات روحانیون بود که عده ای از خانم ها نگران شده اند. ایشان را مطمئن کردم که چنین چیزی نیست و نظری که در تشکیل جمعیتی از خانم های محترمه و با ایمان و منزه داشت تایید کردم.

No comments: