October 29, 2010

گفتگو در کاتدرال

گفتگو در کاتدرال



«کلک پرو همیشه کنده است . این مملکت بدجوری شروع کرده و بدجوری هم تمام می کند» یوسا-گفتگو در کاتدرال



مسئله اول : بریدن از طبقه : رمانتیک ترین تصویری که در قرن هجدهم و بعد نوزدهم ، با اصحاب دایره المعارف شروع شد و بعد با آنارشیست های فرانسوی به اوج رسید و بعدتر با مارکس هدفمند شد ، نه لحظه شکست یک شاه یا امیر ، نه صحنه شهادت یک قدیس و نه صحنه وصال یا شکست عشاق که لحظه شورش فرزند بود بر پدر . بر خانواده . (البته به شرط اینکه خانواده از طبقات فرادست جامعه باشد!) یوسا این تصویر را خوب در آورده . پسر ارشد یکی از مهمترین سرمایه داران و حامیان دیکتاتوری اودریا به جای اینکه به دانشگاه کاتولیک لیما برود و حقوق بخواند و بعد در تشکیلات پدر وارد شود و در نهایت مثل پدر بدل به یکی از مقامات ارشد کشور شود ، به دانشگاه سان مارکوس می رود و آنجا درگیر فعالیت های دانشجویان کمونیست می شود تازه همین دانشگاه را هم به خاطر روزنامه نگاری نیمه تمام رها می کند و بعد داستان تراژیک زندگی اش می شود خط سیر اصلی رمان.

مسئله دوم : واگذاری روح به شیطان : افسری گوشه گیر و منزوی که حالا در یک شهرستان کوچک به کشاورزی و تجارت مشغول است ، به پیشنهاد و اصرار وزیر امنیت داخلی ، به لیما می آید تا با اختیار تام مهمترین سازمان امنیتی دیکتاتور را اداره کند. کشاورز ساده دیروز بدل می شود به مخوف ترین مرد کشور. اودریا او را آنقدر حفظ میکند تا حتی وفادارترین نیرو هایش هم از بی رحمی و شقاوت و بدبینی اش به خشم می آیند. یک شورش گسترده او را و بعد تر دیکتاتور را سرنگون می کند. یوسا تلویحاً می گوید حتی آزادی خواهانه ترین انقلاب ها بدون خیانت و حتی همدلی ارکان رژیم قبلی ممکن نیست. بالاخره باید یک نفر از نیرو های نظامی خیانت را شروع کند تا بقیه به او بپیوندد. خب این هم ممکن نمی شود مگر با پول فراوانی که باید نیرو های وفادار به دیکتاتورخرج کنند .

مسئله سوم : گریختن: آدم ها فرار می کنند . زنان فاسد پرویی که معشوقه حاکمان وقت بودند از گذشته شان. مردان ِگناهکار ِدیکتاتور از گذشته شان . فقرای رنگین پوستی که به خاطر غذا هر کاری را قبول می کردند از گذشته شان. افسران امنیتی که همه پول هایی که گرفته اند و تبعاً به آمریکا برده اند از گذشته شان. وابستگان رژیم سابق با آنهمه مواهب و سرمایه ای که به دست آورده اند از گذشته شان .

مسئله آخر مرگ: این از همه بهتر است . بدترین مرگ ها را یوسا تصویر می کند . در تصویر همه مرگ ها ، نوعی اروتیسم هست. مرگ با جنسیت ارتباط مستقیم دارد . مرگ نوعی تجاوز است به زندگی . عقوبت گناهکاران و متجاوزین به جسم و روح . چیزی که گستره جهانی اش باعث می شود خیال کنیم : « ما، همه پرویی هستیم. »

پی نوشت : بدون استثنا «گفتگو در کاتدرال» بهترین کتاب یوساست. از لحاظ تکنیک روایت. تنوع و عمق شخصیت ها . تصویرسازی های زنده و دینامیک. تفکر فلسفی آزادیخواهانه و پایبندی به کرامت آدمی. زمان ِ شکسته . روایت شکسته. چند راوی که هرکدام روایت خودشان را از جهان واحد ِ (نه ماجرای واحد) می گویند و بعد زمان را می شکنند و می شکنند. حال گذشته گذشته آینده- حال گذشته ........ اگر پیچیدگی و تعدد شخصیت ها و ساختار سخت رمان را در صدوپنجاه صفحه اول تاب بیاورید بعد از تجربه کردن ِ جهان «گفتگو در کاتدرال» احساس می کنید انسان بهتری هستید.

3 comments:

Anonymous said...

خیلی نمی شود گفت که چقدر زیبا نوشتی

Anonymous said...

به روایت شمایا به روایت یوسا؟

ع.ا.گیلمارد a.a.guilmard said...

طبیعتاً یوسا... حدس می زنم نثر اسپانیولی یوسا هم همینقدر که در ترجمه هاش آمده جذاب و زیبا باشد . بخصوص در گفتگو در کاتدرال