واقعاً «خسته و کوفته نشسته بر دروازه ابدیت»
1. بلاخره شد و در آخرین هفته های نمایش آثار گنجینه ارزشمند آثار هنر معاصر جهان در موزه هنر های معاصر ، توانستم به شکل مفصل و مبسوط ، آرشیو معظم و مخفی موزه را به نظاره بنشینم!
1. بلاخره شد و در آخرین هفته های نمایش آثار گنجینه ارزشمند آثار هنر معاصر جهان در موزه هنر های معاصر ، توانستم به شکل مفصل و مبسوط ، آرشیو معظم و مخفی موزه را به نظاره بنشینم!
2.شاهکار های ناب در هشت گالری موزه به نمایش در آمده اند. البته راستش تا گالری سوم کار های کلاسیک هست و از گالری چهار به سمت کار های پاپ آرت و نئو تکنیکال میل می کند و خیلی از کار ها به نظرم جالب نیست، ضمن اینکه خیلی از کار های معروفی که احتمالاً خیلی ها برای دیدنش به موزه می روند نیست : مثل تابلو های تصویر هنرمند از ادوارد مونش یا کارهایی از ادگار دگاس یا اگوست رودن یا مارسل دوشان یا گاوباز خوان میرو و یا زاپاتا از ریورا یا مائو و مرلین مونرو و میک جَگِر از اندی وارهول !
3.گالری یک ، گالری آس های اصلی موزه هست . اولین تابلو ، اتودی با مداد از تابلو معروف ونگوگ «خسته و کوفته نشسته بر دروازه ابدیت» در قابی تاریخی. بیشتر قاب ها در گالری یک ، چوبی و به نظر با قدمتی حول صد سال به نظر می رسند. در همین گالری کارهایی از جیمز انسر ( ازدواج ماسک ها) ، ژرژ روئو (حومه فلسطین) ، کلود مونه ، پیسارو، پل گوگن ( طبیعت بی جان با باسمه ژاپنی) و... هست. اما پیشنهاد اصلی من در این گالری دو شاهکار امپرسیونیستی از مونه و پیسارو ست. منظره ای از ژیورنی (Environs de Giverny) مونه که تصویری ناب از زمینهای جلگه – کوهپایه ای با ابهام تصویری ژرفی از زندگی که با رنگ روغن کار شده. آسمان خاکستری با تپه های سبز و زردی که به کرم و قهوه ای روشن متمایل می شوند ، کنتراست دقیقی از تفاوت های ماهوی شیوه زیست در کنار آتلانتیک را تصویر می کند. اما تابلو محبوب من ، «Les Maisons de Knocke» از «Camille Pissaro» پیساروست که واقعاٌ مبهوت کننده و شگفت آور است. آسمان توسی و تلخی که پیسارو از بلژیک ساخته و کاملاً به خانه های با شیروانی سرخ روستایی بلژیکی سنگینی میکند، شیروانی هایی با شیب تند و دودکش های بر افراشته و درختانی که کاملاً عمق تصویر را نشان می دهند. با خودم خیال می کنم ، پیسارو روزها در جایی در جنگل ، بیرون روستا نشسته و از صبح تا عصر به روستا خیره شده – درست وقتی هوا ابری بوده- و جهانی راتصویر کرده که زیباترین جا برای ادامه زندگی است . زیباترین جا. من خانه هایی که پیسارو خلق کرده را دوست دارم و این تابلو به نظرم بهترین دلیل برای دیدن موزه است.
4.گالری دو را با مجسمه ای از ماکس ارنست شروع می کنم. جنون ماه . کاری سوررئالیستی و به شدت منتقد . به گمانم در تمامی کارهای تجسمی یی که دیده ام ، این اولین کاری است که تصویر کلاسیک ماه را به شدت ویران میکند. کار خوبی است ارزش دیدن دارد. در همین گالری چند کار از جاکومتی هم هست. چند مجسمه و یک تابلو از یاناهارا. همه آدمهای جاکومتی تشابه غریبی به هم دارند و گونه ای تحریف شده از انسان اند. یک تابلوی خیلی خیلی خیلی خوب هم در گالری هست : راه آسمان «Le Chemin du Ciel» از René Magritte . شاهکاری سورئالیستی که به گمانم تمامی تجسمات ذهنی من را از تصویر « درخت» و « آسمان پرستاره» دگرگون کرد. باید وقت زیادی گذاشت برای دین این تابلو تا بتوان ان را به خوبی درک کرد. درختی به شکل یک برگ. اما از جنس پاییزی یا نمی دانم سوراخ شده یا خورده شده و رنگ آبی تیره ی آسمانی که از آن رنگ های بکری است که خیلی کم در تابلو ها با این عمق و گستره استفاده می شود. از سالوادور دالی هم « رویا» هست که به نظرم کار خوبی نیست. « تاریخ طبیعی» ماکس ارنست، مجسمه « عنتر و بچه اش » از پیکاسو که کار جذابی است، تابلو «پرندگان غار» «Oiseaux des Grottes» از خوان میرو «Juan Miro»که مثل همه کار های میرو شگفت آور ، چند بعدی و هولناک است – به انفجار رنگ سیاه توجه کنید- . میرو مشخصاً به زاویه دید آدمی کار دارد ، و می خواهد همان طور که چشم می بیند نقاشی کند. « گیتار و...» از ژرژ براک هم هست و منظره فرنان لژه و پنجرهای رو به شهر «Le Fentre Sur La Ville» از روبر دولنه «Robert Delannay»که تصویری است از سیاهی و خاکستری پراکنده گرد شهر و آکنده از سایه روشن. کار خوب دیگر گالری تابلویی از پیکاسوست : « پنجره ای رو به خیابان پنتیور» . کاری خلاق و ارزشمنداز پیکاسو . کاری که در ان پیکاسو کوشیده شهر را مانند چشم قطعه قطعه و تکه تکه ببیند و تصویری از شهر بسازد فقط از جزئیات بدون اینکه کلیتی وجود داشته باشد. رنگ بندی های پیکاسو به شدت سرد و خسته است و خطوط به شدن ناقض همدیگر و تخریب کننده. برای مشاهده دقیق این کار پیکاسو زمان زیادی لازم است تا بشود جزئیات نگاه پیکاسو را دریافت. آخرین کار گالری هم مجسمه هایمن از ژرژ براک است.
5.گالری سه با کار جذابی از Hans Hartung به نام T1972,E13,1975 شروع می شود. اما غالب کار های این گالری اکسپرسیونیستی ، خشمگین و سیاه است .کارهایی از پیر سولاژ (« Composition- Pierre Soulage» که کار خشمگینی است، با دیدن این کار ناخودآگاه به یاد داوری و تلخی دادگاه ها افتادم)، آنتونیو تابیس ، ژان دوبوخه ، دو کار از مارک روتکو، ویلم دکونینگ «نورمهتاب درماه آگوست1946» ، کاندینسکی «نقوش روشن» و جکسن پولاک («نقاشی دیواری روی زمینه قرمز هندی» که گرانقیمت ترین کار کل موزه است)، فرانسیس بیکن «مردی لمیده با مجسمه» و خوان مارتینز «چهره یک مرد» مجموعه آثار این گالری را تشکیل میدهد.
6.از گالری چهار تا هشت ، کارهای پاپ آرت آغاز می شود. رائوشنبرگ، برنارد کوهن، وارهول و دیگران که راستش برایم هیچ جذابیتی نداشت. بیشترشان از آن کارهای گرافیکی و پوسترالی اند که روزنامه ها و مجلاتمان را پر کرده اند و البته تبلیغات را . راستش این کارها مجال تفکر را و آرامش را از آدمی می گیرند و ..... من نقاشی را این گونه دوست ندارم .
No comments:
Post a Comment