عشق لرزه و خرده نان
1. باز هم اریک امانوئل اشمیت. جامعه تئاتری فارسی شش- هفت سالی هست که خیلی اشمیت باز شده است. به قول احسان نوروزی « درام فون اشمیت » !. بیشتر بارش هم به دوش شهلا حائری است که با نشر قطره سالی یک نمایشنامه از اشمیت چاپ می کند و عموماً آنقدر جذاب هست که خیلی زود به چاپ های بعدی می کشد و مفصل هم استقبال می شود و بعدش هم سهراب سلیمی بر می دارد می رود در تئاتر شهر آنرا اجرا می کند و الباقی قضایا را که در یادداشتی در سال گذشته در زمان اجرای « مهمانسرای دو دنیا » در سالن اصلی تئاتر شهر نوشته بودم. (مثل ظریف ترین سپیدار ها) بگذریم ، اخیراٌ شهلا حائری یک متن تازه چاپ کرده : عشق لرزه «La Tectonique des sentiments». اشمیت ملودرام نویس خوبی است. ملودرام های لایت و جذابش هم بیش از هر چیز به روابط زنان و مردان می پردازد. بیشتر اوقات خیلی نامنتظره شروع می شوند و خیلی احساساتی (دارم خودم را می کشم که نگویم سانتی مانتال!!!) تمام می شوند. ولی خب سانتی مانتالیسم هم اگر خوب و سرسری نباشد و پرسش های عمیق انسانی مطرح کند ارزش خواندن و دیدن دارد وبه همین علت دقیقاً هست که اریک امانوئل اشمیت ارزش خواندن دارد.
2. خرده نان از لویی کالافرت را هم شهلا حائری ترجمه کرده ، متن علی الظاهر برنده جایزه ایبسن شده در دهه هفتاد میلادی. کل قضیه مجادله زن ومرد میانسال یا سالمندی است که بین حس نارضایتی عمیق از زندگی فعلی شان و وابستگی عمیق به همین شیوه زندگی شان سرگردانند و ضمن داشتن انتقادات سازنده به هم ! با هر تغییری در زندگی معاصرشان و هر هیجانی هم که منجر به فقدان آرامش شود – که البته ربط مستقیمی به مسئولیت اجتماعی پیدا می کند- مخالفند! متن خیلی کوتاه و موجز است و سریع تمام می شود وبیش از هر چیزی آنرا باید با فضای دهه هفتاد فرانسه و انتقادات رادیکال نسل پس از انقلاب 1968 به شیوه زندگی نسل قدیم تحلیل کرد.
1 comment:
عشق لرزه را خواندم، نمایشنامه ای تکراری و جذاب و سرشار از المان های اشمیتی: زنهای همیشه گناهکار و پنهانکار! و مردهای عاشق و سرخورده. اشمیت خیلی خوب در باره زنها مینویسد هرچه باشد او فرانسوی است، با کوله باری تجربه!
Post a Comment