بی پولی
1. بی پولی ِ حمید نعمت الله ، دومین فیلم اکران شده اوست. بعد از درخشش فوق تصور نعمت الله در بوتیک که یک شوک تمام عیار در روزگار ی بود که هیچ انتظاری از امثال گلزار و گلشیفته فراهانی نمی رفت آنقدر ناگهانی بود که هیچ کس تصورش را نمی کرد و بوتیک آنقدر خوب بود که به تعبیر دقیق خیلی از منتقدین ، فیلم کالت زمان خود شد . اما این فیلم (منظور بی پولی) علیرغم ناتورالیسم افراطی و کمدی ایتالیایی اش ( با رعایت همه مولفه هاش مثل پر حرفی ، شلوغی ، فقدان پیچیدگی و سیستم بزن در رو !!! ، سرعت ، حوادث خرد و فراوان روزمره و شوخی های مرسوم مردم کوچه و بازار با هم) به نظرم اصلاً خوب درنیامده که هیچ خیلی جاها خسته کننده هم هست . شوخی هایش خیلی یخ و به نظرم معمولی است که اصلن ارزش سینمایی شدن ندارد و کاراکتر ها هم خیلی معمولی اند و مکررا ً تلاش شده به آنها وجوه دراماتیک تزریق شود. بازی ها هم همینطور است. بهرام رادان که اصلن تاثیر گذار و حتا جذاب نیست. لیلا حاتمی اگرچه تصویر کلاسیک خود را خودش شکسته اما دقیقاً مزخرف بازی می کند و نمی فهمم چرا جایزه نقش اول فجر را برده ! در حالیکه هرکدام از زنان «درباره الی» خیلی شایسته تر از او بودند. امیر جعفری و الباقی هم که معمولی و مزخرف مطلق اند! نقطه قوت فیلم نعمت الله همبیشتر در نکات فنی است مثل زاویه بندی دقیق دوربین و دکوپاژ صحنه .
2. هفته قبل فیلم های هری پاتر را دیدم (یعنی از قسمت اول تا پنجم). راستش من شیفته روایت جی. کی . رولینگ و کل قضیه هری پاتر هستم. شاید در فرصتی مناسبی مقاله مبسوطی بنویسم و از این قضیه که چرا هری پاتر را بزرگترین شاهکار اسطوره ای و اپیک (حماسی) عصر مدرن ، حداقل بزرگترین شاهکار قرن بیست ویکم می دانم مفصلاً دفاع کنم. اما فیلم ها نسبت به کتاب ها خیلی ضعیف اند. خیلی خیلی خیلی ضعیف و نارسایند . اگر چه بسیار دیده ام بین کسانی که پاتر را نخوانده اند از فیلم های چهارم و پنجم تعریف کنند ، اما حقیقت ماجرا این است که فیلم ها داستان اصلی هر کتاب را گرفته اند و سعی کرده اند همان را پیش ببرند و تمام ، در حالیکه هر کتاب ده ها خرده داستان مهم و غیر قابل صرف نظر دارند ، که هرکدام از آنها در ساختار این اسطوره مدرن نقش حذف ناپذیری دارند و عدم آگاهی از آنها باعث خلل جدی از درک دیالوگ ها ، نشانه ها و رفتار ها و موقعیت های تصمیم گیری می شوند. و به همین خاطر معتقدم کسانی که فقط فیلم های سری پاتر را دیده اند ، فهم نادرست و ناقصی از کل قضیه دارند و لذت «پاترین» بودن را نمی چشند.
3. فیلم فرشتگان وشیاطین دن براون را به کارگردانی ران هاوارد هفته قبل دیدم. راستش خوشم نیامد. مثل فیلم داوینچی کد که با اینکه ژان رنو داشت!!! فیلم خوبی نبود و وقتی بعدش کتاب را خواندم – با اینکه داستان چرند و عامه پسندی بود- اصلاً هیجان کتاب را که منتقل نمی کرد که هیچ ، خود داستان را هم تحریف می کرد! حالا این یکی هم ، با اینکه کتابش را نخوانده ام ، حدس می زنم همینطور باشد. تنها نکته قوت و جذابیت فیلم برای مایی که به حوزه تمدنی اسلامی تعلق داریم و اطلاعات مان در باب مسیحیت صرفاً تئوریک و مکتوب است و هیچ تصویر ذهنی از مسیحیت ، آنهم کاتولیک نداریم ، نما هایی است که فیلم از واتیکان نشان می دهد و میدان سن پیترز و باقی دیر ها و کلیسا های واتیکان و مراحل انتخاب پاپ و آداب ورسوم و پوشش های کلیسایی و سربازان سوئیسی پاپ!... وگرنه قضیه ایلومیناتی و نمادهای دینی و داستان جنایی و اینها احتمالاً برای یک کسی که در حوزه تمدنی مسیحی رشد کرده و تصاویر واتیکان و کلیسایی برایش عادی و حتا تکراری است قابل توجه و واکنش باشد.
No comments:
Post a Comment