در باب برگزاری جشنواره حکمت سینوی توسط دولت صدرایی!
1. این قطعه زیبای نیما را بخوانید تا :
با جاهلی و فلسفی افتاد خلافی
چونان که برافتد به سر لفظ کرانه
هر مشکل کان بود بر آن کرد جوابی
مرد از ره تعلیم و نه علم بچگانه
خندید به سخّریه بر او جاهل و گفتش:
هر حرف که گویی همه یاوه است و ترانه
در خاطرش افتاد از او مرد که پرسد:
« تو منطق خواندستی بیش و کم یا نه؟
زین مبحث حرفی ز کسی هیچ شنیدی؟
یا آنکه ترا مقصد حرف است و بهانه؟»
رو بر سوی خانه ببرد کور اگر او
بر عادت پیشین بشناسد ره خانه.
جوشید بر او جاهل : کاین ژاژ چه خایی ؟
بخشید بر او مرد زهی منطقیانه.
گویند: که بهتر ز خموشی نه جوابی است
با آنکه نه با معرفتش هست میانه
ما را گنهی نیست بجز ره که نمودیم
پیداست وگر نیست در این راه کرانه.
1. این قطعه زیبای نیما را بخوانید تا :
با جاهلی و فلسفی افتاد خلافی
چونان که برافتد به سر لفظ کرانه
هر مشکل کان بود بر آن کرد جوابی
مرد از ره تعلیم و نه علم بچگانه
خندید به سخّریه بر او جاهل و گفتش:
هر حرف که گویی همه یاوه است و ترانه
در خاطرش افتاد از او مرد که پرسد:
« تو منطق خواندستی بیش و کم یا نه؟
زین مبحث حرفی ز کسی هیچ شنیدی؟
یا آنکه ترا مقصد حرف است و بهانه؟»
رو بر سوی خانه ببرد کور اگر او
بر عادت پیشین بشناسد ره خانه.
جوشید بر او جاهل : کاین ژاژ چه خایی ؟
بخشید بر او مرد زهی منطقیانه.
گویند: که بهتر ز خموشی نه جوابی است
با آنکه نه با معرفتش هست میانه
ما را گنهی نیست بجز ره که نمودیم
پیداست وگر نیست در این راه کرانه.
2. راستش اگر کسی حوصله داشته باشد و بخواهد فلسفه اسلامی (به قول مهدی حائری یزدی) ، یا به قول هانری کربن (تئوسوفی اسلامی!) بخواند ، و نخواهد سراغ جزوات اساتید مندرس حوزه و دانشگاه!!! برود (که به زعم من اگر برود فن بازی با واژگان و تکرار طوطی وار آنها را بیشتر یاد می گیرد تا ایده های معرفتی را) ، کتاب های جامع وکاملی پیدا نمی شود مگر با ایراد های فراوان. از همه بهتر «ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام»و «دفتر عقل و آیت عشق» ابراهیمی دینانی است و بعد کتاب های سید حسین نصر که البته باید ذائقه انتخاب گر خوبی داشته باشید تا از بین حرف های اولترا معنوی نصر ، اصل ماجرا بتوانید بیرون بکشید. کدیور هم مقالات تحقیقی خوبی دارد و مصباح هم در کتاب هاش می شود همه چیز را خیلی سر راست – البته با پیام های ضمنی و ارزشی - پیدا کرد. بدیهی است! مطهری هم دو سه جزوه و دو سه کتاب در باب فلسفه اسلامی نوشته که اکثراً برای تازه کاران مطلقاً نا آشنا مناسب است و نه سطوح بالاتر و الباقی را درز میگیرم که بیشتر پراکنده نویسی هایی روان پریشانه است و البته سالهاست که به عنوان تکست رسمی و درسی برادران گرامی، در حوزه و دانشگاه تدریس می شود.
اما از کل حکایت غرض اینکه تن ابن سینا دارد در گورش در همدان می لرزد. دولت فخیمه صدرایی که همه حیاتش در تعارض مسلم با افکار سینوی است دارد برای ابن سینا همایش برگزار میکند با حضور میهمانان خارجی از کشور های دوست و برادر اندونزی ، گینه بیسائو و اردن هاشمی! و مملکت اروپا (بیشتر اروپای گرسنه شرقی)! و آمریکا (لابد یا مهاجران ایرانی تبارند! یا سیاهپوستان زیر پل بروکلین!)... بعد در افتتاحیه آن جوادی آملی پیام می دهد! بعد جایزه فلسفی ابن سینا را هم میگیرد ! بعد حداد سخنرانی می کند و آخرش هم که فاجعه مطلق است. جوائز ابن سینا را به کسانی می دهند که نه فقط در مسیر زندگانی فلسفی هیچ همسویی با ابن سینا ندارند که اگر جایی هم جسته گریخته به ابن سینا اشاره کرده باشند ، «حاشیه» ای است و در کنار باقی کارهایشان آنقدر کوچک است که به چشم نمی آید.
3. حالا زیاد هم اگر از جنبه منفی قضایا نگاه نکنیم ، در این همایش چند مقاله خوب و سخنرانی جالب هم ایراد شد که ارزش خواندن دارد ؛ یکی از دکتر محمود یوسف ثانی راجع به یکی از رسائل منطقی چاپ نشده ابن سینا ، یکی هم سخنرانی دکتر لطف الله نبوی راجع به «حکمت مشرقی» ابن سینا که به آخرین نظرات ابن سینا ی پیر می پرداخت – زمانی که ابن سینای کهن سال به پرت و پلا گویی های متدوال ایرانی افتاده بود- ؛ احمد بهشتی هم با اینکه موضوع مزخرفی را انتخاب کرده بود اما نظر ابن سینا را خیلی دقیق درباب کمال و عمل انسانی ارائه داد. ودر نهایت هم مطابق مرسوم بیشتر سمینار های فلسفی «رسمی» در ایران ، استاد!!! غلامرضا اعوانی و کریم مجتهدی هم ضمن حضور انقلابی همیشه در صحنه تا دم مرگ ! به پرت و پلا گویی از نوع « آنچه خود داشت» و «ایرانیان منشا همه چیز بوده اند!» پرداختند.
4. تتمه این یادداشت هم این که غلامرضا اعوانی ، رئیس انتصابی و مادام العمر انجمن حکمت و فلسفه سابق (موسسه پژوهشی فعلی!) رفته در هتلی جلسه ای راه انداخته در حضور خبر نگاران و گفته میزبانی «روز جهانی فلسفه» را برای سال آینده 2010 برای ایران گرفتیم ! (مثل جام جهانی فوتبال! ) و سال آینده می خواهیم اجلاس جهانی فلسفه بر پا بکنیم ! و مقالات بدهید در موضوع «علم و دین!» ، «فلسفه اسلامی و راهکار ها» و الباقی اراجیف که....... منی که تا سه سال قبل همه تلاش و تمرکزم فلسفه دانشگاهی بود حالا حالم مطلقاً از این جماعت کلاش و بازیگر ِ امتیاز بگیر و بزدل ، بهم می خورد. فکرش را بکن ، کل قضیه دنبال این است که یک پول قلمبه از دولت و دو سه بنیاد مستقل تمام وابسته! بکنند و هیچ مسئله یا نقد جدی فلسفی هم مطرح نشود و هیچ کس از افکار آشفته صدرایی نتواند انتقاد بکند و فقط میهمانان خارجی بیایند و «ما همه خوبیم!».......
1 comment:
استفاده کردیم علی آقا، کنار هر جیزی، "زیبا" هم نوشته بودی!
Post a Comment