زندگی دوگانه ورونیک
فیلم های کیشلوفسکی به طرز هارمونیکی با موسیقی آمیخته اند. انگار نوعی اپرای مینیمالیستی اما در خیابان . زبیگنف پرایزنر به اندازه خود کیشلوفسکی در زیبایی تصاویر کیشلوفسکی نقش دارد. اصلاً خیلی از سکانس ها بدون موسیقی یا امکان ندارند و یا تاثیر گذاری متفاوتی خواهند داشت. زندگی دوگانه ورونیک ، که از لحاظ ایده تفاوت ماهوی با سه رنگ دارد ، داستان یک ورونیک لهستانی است که خواننده سوپرانو ست و در یک اجرا روی سن می میرد و یک جا اتفاقی در روز های سرنگونی رژیم کمونیستی در لهستان و سرنگون کردن مجسمه لنین ، زن عکاس فرانسوی دیگر را می بیند که دقیقاً مشابه خودش است و بعد می فهمیم که آن زن هم نامش ورونیک است (نقش هر دو را ایرن ژاکوب بازی می کند ) و مثل او موزیسین است اما مدرس موسیقی در یک مدرسه ابتدائی است و مثل او عاشق است و بعد هم زندگی او را روایت می کند . فیلم برخلاف سه رنگ که بر اساس درک سه مفهوم مبنایی ساخته شده ، بیشتر بر خلق ایماژ های سینمایی زیبا استوار است. داستان اصلی مهمی ندارد و انگار قرائتی مینیمالیستی از زندگی است.
No comments:
Post a Comment