March 05, 2010

همه باید زندگی کنند

همه باید زندگی کنند

 

«همه باید زندگی کنند» مجموعه داستانی فرانسوی است که علی الظاهر بنا به سلیقه شخصی قاسم صنعوی از مترجمین قدیمی فرانسوی که عمده شهرتش را از ترجمه خاطرات و جنس دوم سیمون دوبووآر به دست آورده است، منتشر شده است . کتاب داستان هایی کوتاه از نویسندگان (بیست و پنج نویسنده) نه چندان مشهور قرن بیستم فرانسه است که در میانشان کسانی مثل ژول سوپرویل ، مارسل پانیول ، مارسل امه ، ژیلبر سسبرون ، پی یر کورتارد هم دیده می شوند. کتاب چاپ خوبی ندارد، فونت و صفحه آرایی هم به هکذا ! پر از غلط های تایپی هم هست!ترجمه کتاب هم جالب نیست ، لحن عبارات و زبان مترجم بدجور بوی کهنگی و جوانان دهه سی و چهل شمسی! میدهد. از آنهاست که دنیایشان خیلی وقت است مرده و احتمالاً معتقدند زبان نسل ما  زبان فارسی را خراب می کند! داستان ها هم غالباً متوسط و معمولی اند. نه از لحاظ فرم و تکنیک نکته خاصی دارند که عموماً خطی و گزارشی اند و روایت شخصی و نه از لحاظ ایده . نویسندگان معمولی که بر حسب زمان چند جایزه برده اند و یکی و دو کتاب (داستان ، نمایشنامه یا فیلم نامه) نوشته اند و دیگر هیچ. البته کتاب پنج داستان خوب هم دارد (البته از لحاظ ایده و نه فرم) مثل داستان «ضرب المثل» ِمارسل امه یا «اسب و مرگ» ِورکور و «او ، یانی بوداپستی بود»  و «نویسنده موفق» ِکریستین آرنوتی. «شلاق» ِبرنار کلاول هم تنها کاری است که هم ارزش ایده دارد و هم فرم . پایان بندی اش واقعاً شوکه کننده است. این هم تکه ای از «اسب و مرگ» ِورکور :

«ماجرا زمانی روی داد که هیتلر در سال 1941 به پاریس آمد. خودتان می دانید. ساعت 5 صبح بود .به این جا و آنجا رفت . عکس زننده ای زننده برای ما- وجود دارد که او را در تراس ِ کاخ ِ «شای یوChaillot » نشان می دهد. یعنی در برابر یکی از زیباترین منظره های پاریس ، شاید هم زیباترین منظره های شهری جهان و تمام پاریس زیر پایش . پاریس ِخفته که نمی داند هیتلر دارد نگاهش می کند..... مردی که پاریس را فتح کرده ، به خوبی می داند که این شهر را فقط هنگامی که در خواب است می تواند تصرف کند....»

No comments: