August 15, 2010

فوتبال علیه دشمن

فوتبال علیه دشمن

«داور ، زنت را جلوِ مقبره لنین (...)» ص 97

1. همه کتابی که سایمون کوپر نوشته و عادل فردوسی پور ترجمه کرده است تلاشی است برای حل این پرسش که چرا فوتبال را دوست داریم؟ ... خب این سوال برای اکثریت جامعه اصلاً اهمیتی ندارد چرا که لذت بردن از فوتبال برای شان کاملاً بدیهی است. اما «فوتبال علیه دشمن» برای همان گروه اقلیتی نوشته شده که برای توجیه این تمایل یعنی علاقه به فوتبال- نیازمند ارجاعات فرامتنی اند. جماعتی که از اینکه علناً تیمی را و بازیکنی را دوست بدارند ، شرمگینند و استادیوم رفتن شان را در خفا مرتکب می شوند. این کتاب بیشتر برای همین جور آدم هاست.

2. از زمانیکه فوتبال گسترش جهانی پیدا کرده جبهه ی اصلی دعوا های قومی و نژادی - از دوز پایین تا غلظت های بالاتر- از میدان جنگ به زمین فوتبال منتقل شده. بیشتر کتاب از همین نگاه به فوتبال نگاه می کند. دعوای آلمانی ها و هلندی ها. اقلیت های غیر روس شوروی و روس ها . آفریقایی ها . سلتیکی ها با رنجرز. و دعوای کاتالانی ها با اسپانیایی ها.

3. فصول مربوط به شوروی و سایر کشور های بلوک شرق و آرژانتین و کرواسی از بهترین و جذاب ترین فصل های کتابند. جایی که دولت ها تیم داری می کنند و اوضاع خیلی .... خیلی ... خیلی (....................).

4. کتاب یک فصل واقعاً مفرّح هم دارد. فصلی که راجع به آمریکایی هاست. مملکتی که شاید ده درصد از حجم صفحات ورزشی روزنامه ها هم به فوتبال اختصاص نمی یابد. : ص 281«آمریکایی ها هرگز متوجه نشدند که فوتبال ورزش آقایان است.»

5. ص 324: «یک روز در 1966 ، خبرگزاری رسمی چین گزارش داد : مائو تسه تونگ پس از نه مایل شنا در رودخانه ی یانگ تسه در شانزدهم ژوئیه ، راحت و ارام بود. این خبر نشان می داد مائو برخلاف شایعات نه فلج بود و نه مرده بود. همچنین زمان یاد شده به طوز ضمنی اشاره می کرد که او در سن 75 سالگی! رکورد شنای این مسافت را شکسته است. حتا در حین این رکورد شکنی به مردم چین کمک هم کرده بود. همان آژانس خبری گزارش داد: در حالیکه مائو در بین موج ها حرکت می کرد با اطرافیانش حرف هم می زد و وقتی زن جوانی را نزدیک خودش دید که فقط یک نوع شنا بلد است ، کرال پشت را هم به او یاد داد. » .... اغراق از نوع آسیایی!

No comments: